به گزارش خبرنگار «خبرنامه دانشجویان ایران»؛ در طول اغتشاشات ماه های اخیر رسانه ها و شخصیت های مختلف درباره ابعاد مختلف آن حرف به میان آوردند اما درباره تهاجمات فرهنگی در دانشگاه ها اخبار چندانی شنیده نشد. یکی از دانشگاه هایی که خبرهای زیادی در ماه های اخیر از آن شنیده می شد دانشگاه صنعتی شریف بود به نحوی که از هیچ اقدامی حتی به کار بردن الفاظ رکیک و شعارهای جنسی دریغ نکرده و قصد داشتند ساحت دانشگاه به خصوص دانشگاه شریف را لکه دار کنند.
بیشتر بخو انید: چاوشی: دانشگاه شریف از کانونهای اصلی تهاجم فرهنگی است
بیشتر بخوانید: چاوشی: در دانشگاه شریف از دانشجویان موجوداتی غرب گرا ساختند
از طرفی جعفر آقایانی چاوشی، عضو هیئت علمی دانشگاه صنعتی شریف که در گفتگوهای گذشته با وی به بررسی گوشه ای از تهاجمات فرهنگی در دانشگاه صنعتی شریف پرداختیم در روزهای اخیر در تماس های متعدد متوجه شدیم که مسئولین دانشگاه بخاطر این گفتگوها، وی را اجبار به بازنشستگی زودهنگام کرده اند. این اقدام مسئولین دانشگاه نیز با واکنش دکتر مهدی گلشنی از استادان با سابقه دانشگاه صنعتی شریف رو به رو شد. اما باید توجه داشت با وجود چنین مشکلات و فشارهایی از جانب مسئولین دانشگاه آقایانی چاوشی همچنان موافق انتشار ادامه گفتگوی خود درباره تهاجم فرهنگی به دانشگاه صنعتی شریف با «خبرنامه دانشجویان ایران» است. از این رو در ادامه بخش آخر گفتگوی وی را می خوانید:
سوال: شما در قسمت های قبلی گفتگو از جذب فردی در گروه فلسفه علم گفتید که پذیرش نهایی اش از سوی وزارت علوم ناکام ماند لطفا درباره چرایی ناکامی در این پذیرش بیشتر توضیح دهید؟
جواب: در جنجال رسانه ای که فرصت طلبان، به دنبال عدم تایید جذب این محقق، براه انداختند و ماجرا را به مسائل نا مرتبط کشاندند، اصل قضیه، برای مردم ایران مغفول ماند. البته آقای دکتر جمالی در مقاله دقیق و مستند خود نشان داد که تخصص ایشان یعنی فلسفه هگل هیچ ربطی با فلسفه علم ندارد و این یک وصله ناجوری بود که رئیس سابق دانشگاه و معاونینش و با تلاش بی وقفه آقای آزادگان می خواستند برای منظور دیگری که همان تهاجمات فرهنگی بود، به گروه فلسفه علم بچسبانند.
با اینحال به علت همین جو متشنج، ناشی از غوغای سالاری فرصت طلبان، حقایق ناگشوده ماند. اکنون که آن التهاب ها فرو کش کرده، من می توانم با آگاهی هایی که در دست دارم، بعد دیگر قضیه را برایتان باز گو کنم.
حال به اصل ماجرا بر می گردم، این بار من این پرسش را از شما می کنم: «آیا می توان به کسی که در اصول اخلاقی و بنیاد های فکری وسیاسی با نظام ما اختلافات ریشه ای دارد، اطمینان کرد؟! »
قطعا پاسخ شما منفی خواهد بود. چرا که شما هم مانند همه مردم شریف جهان، به این اصل انسانی پایبندید که « رسم عاشق نیست با یک دل دو دلبر داشتن». کسی که قلبش با دشمنان نظام است و در پای اعلامیه های ضد ارزشی آنان مهر تایید مینهد هر گز نمی تواند دلسوز کشورمان باشد و قطعا روزی عداوتش را علنی کرده و ضربه اش را به نظام خواهد زد. تاریخ ایران آکنده از فجایعی است که به دست چنین افرادی صورت گرفته است ـ کسانی که «یار دارا بودند و دل با سکندر داشتند ». به همین خاطر نیز موضوع جذب این شخص، در همان روزهای اول، نگرانی شدید چند استاد دلسوز و متعهد در دانشگاه شریف را فراهم کرده بود.
به رغم این مخالفت های آشکار، متاسفانه در جلسه ای که برای جذب آقای آ.ا در دانشگاه شریف و با حضور رییس و معاونین و مدیران مرکزجذب دانشگاه، تشکیل شد، این جذب دستوری انجام شد. تنها مخالف رسمی این جذب در آن جلسه فرمایشی، جناب حجت الاسلام و المسلمین طباطبایی، نماینده ولی فقیه در دانشگاه بود. مشارالیه حتی نامه ای در مخالفت با جذب ایشان به رییس دانشگاه نوشت که به آن توجهی نشد. البته این جذب همانگونه که گفتم به علل متعدد، تنها جنبه صوری و تشریفاتی به خود گرفت، و وزارت علوم به دلیل داشتن اسنادی در رابطه با این شخص، و احتمالا مشارکتش در فتنه سبز، هیچگاه زیر بار این جذب نرفت و آن را به رسمیت نشناخت.
سوال: لطفا به برخی از اعلامیه های فتنه گران سبز، که امضای آقای آ.ا در پای آنهاست اشاره بفرمایید؟
جواب: پیش از ورود به این بحث باید بگویم فتنه سبز، که آنهمه به کشور لطمه زد، به گواهی مستندات مهمی که اکنون در دست است، یک کودتا مخملی برای براندازی نظام مقدس جمهوری اسلامی بود. نکته اینجاست که آقای آ.ا نه تنها یکی از طرفداران پر و پا قرص این فتنه بود، بلکه فعالانه نیز به تبلیغ آن می پرداخت. از باب مثال این شخص در یکی از اعلامیه های این فتنه، که در آن با کمال وقاحت جای ظالم ومظلوم عوض شده است، مهر تایید نهاده و نظام مظلوم جمهوری اسلامی را با عناوین زشتی همچون جنایت کار و کودتا گر با روش استالینی در سرکوب مردم معرفی می کند که می توانید آن را عینا در زیر ملاحظه کنید:
«جمعی از پژوهشگران و دانشجویان مقطع کارشناسی ارشد و دکتری خارج از کشور با امضای بیانیه ای به نقد عملکرد آمریکا در مذاکرات اخیرش با ایران پرداختند و آن را نوعی سرپوش گذاردن بر سرکوبهای اخیر مردم بیگناه کشورمان توسط حکومتگران و چراغ سبزی به دولت نامشروع کودتا در ایران دانستند. بنا به گزارش موج سبز آزادی، متن این بیانیه به شرح زیر است.
سرکوب خشونت بار تظاهرات مسالمت آمیز معترضان به نتایج انتخابات اخیر در ایران، همه ی پرده ها را از چهره ی خشن تمامیت خواهان ایرانی به کنار زد. شلیک مستقیم گلوله به سوی مردم و به خاک و خون کشیدن فرزندان کشور که افکار عمومی جهانی را تحت تاثیر قرار داد، تنها گوشه ای از این جنایات بود. افزایش مداوم فشار بر معترضان، استفاده از روشهای استالینی علیه زندانیان، و تهدید دانشگاهیان تنها مثالهایی از ادامه روند سرکوب در هفته ای اخیر است... »
عکس فوق دلیل روشنی از ظلم های فتنه گران به مردم ایران است، اما آقای آ.ا همگام با تبلیغات مسموم مافیای خبری غرب، در تلاشی آشکار جای ظالم و مظلوم را تغییر داده است!
اعلامیه 1: امضاکنندگان: 1. آ.ا، دانشجو دکترى، دانشگاه جانز هاپکینز... »: در اینجا باید اشاره کرد که این اعلامیه علاوه بر امضای آقای ا.ا متضمن امضای عده زیادی از مدال آوران المپیادهای علمی آن زمان است، همانهایی که به برکت رنجهای جانکاه کارگران و کشاورزان و خونهای به خاک ریخته شهیدان توانستند با فراغت بال به تحصیلات خود ادامه دهند و با تسهیلات همین دانشگاه شریف و یا دانشگاه های دیگر کشور، به مراکز علمی بیگانه راه یابند. اکنون اما، بجای آنکه برای قدر دانی از ولینعمتان خود به میهن عزیز باز گردند و بر آلام آنها مرهم نهند به سپاه کفر پیوسته، و پنجه برچهره زیبای ایران عزیز می زنند، تا در انظار جهانیان آن را زشت جلوه دهند. این است قصه پر غصه کسانی که بدون هیچگونه انگیزه دینی و عرق ملی پرورش یافته و به کشور های بیگانه روان شده اند.
اعلامیه2: در این اعلامیه که امضای اول آن باز هم متعلق به آقای آ.ا است از یکی از مجرمان نشانه دار فتنه سبز یعنی محمد رضا جلایی پور دفاع شده و به دروغ از او یک نخبه علمی ساخته است. متن این اعلامیه از قرار زیر است : «... در این میان «محمدرضا جلائی پور» عزیز او که تا دیروز عکسش به عنوان رتبه اول کنکور سراسری، زیبنده روزنامه ها بود و کارگزاران فرهنگ همین خاک بر گردنش مدال طلای نخست المپیاد ادبی کشور را آویخته بودند و هم اکنون نیز مشغول به پایان رساندن رساله دکتری جامعه شناسی خود در یکی از معتبرترین دانشگاههای جهان، آکسفورد، است و خانواده اش مهد پرورش سه شهید انقلاب اسلامی است امروز عکسش را باید برای آب و تاب دادن به خبرهای دادگاه براندازان مخملی ببینیم ...(برای رد این ادعای دروغین، رجوع شود به مقاله «نخبه سازی از یک متهم امنیتی / محمد رضا جلایی پور» در سایت خبری زیر : https://www.mashreghnews.ir/news/850501/%D9%86%D8%AE%D8%A8%D9%87-tt
اعلامیه3: در این اعلامیه که تحت عنوان «بیانیه تحلیلی بیش از 500 نفر از فعالان و حامیان جنبش زنان دراعتراض به خشونت فراگیر علیه زنان در ایران: به تحقیر وتوهین و مجرم سازی از قربانیان خشونت پایان دهید»، از سوی ضد انقلاب خارج نشین انتشار یافته، و باز هم دارای امضای آ.ا است، نظام جمهوری اسلامی به دروغ مسبب اصلی تجاوز جنسی به زنان، در ایران معرفی شده است. ما به خاطر همین دروغ های آشکار جیره خواران استکبار و نیز به خاطر احترام به زنان عفیف ایرانی از بازگو کردن این مطالب مستهجن و کثیف در می گذریم. اینها مشتی از خروار است که بر تقابل آشکار آقای آ.ا با انقلاب اسلامی ایران صحه می گذارند و « تو خود حدیث مفصل بخوان از این مجمل».
سوال: مخالفان را معرفی کردید کسی هم موافق این جذب بود و اگر بود معرفی می کنید؟
از مهم ترین طرفداران آقای آ.ا بعد از آقایان دکتر فتوحی، حسن حسینی سروری و ابراهیم آزادگان، یکی از استادان دانشگاه به نام و.ک بود که در پیامکی خطاب به استادان دانشگاه شریف چنین نوشته بود :
همکاران گرامی
با سلام
من امروز به طور اتفاقی به کتابی از انتشارات دانشگاه کمبریج برخوردم که نویسنده آن آقای دکتر آ.ا عضو هیئت علمی دانشگاه صنعتی شریف است:
انتشار کتابی آنهم در رشته فلسفه از دانشگاه صنعتی شریف در یکی از معتبرترین دانشگاه های دنیا براستی جای خوشوقتی و افتخار دارد. سالها بود که دانشگاه ما با وجود علاقمندی گسترده دانشجویان و فارغ التحصیلانش به فلسفه و فلسفه علم، یا به خارج از کشور می رفتند یا به پژوهشگاه دانشهای بنیادی. درهمه دانشگاه های برجسته دنیا، حتی دانشگاه های صنعتی توجه ویژه ای به فلسفه علم در کنار دیگر رشته های علوم انسانی می شود. جای خوشوقتی است که به همت مدیران دانشگاه و تلاش های دکتر آزادگان و دکتر حسینی گروه فلسفه علم دانشگاه شریف برخی از درخشان ترین فارغ التحصیلان این رشته را جذب کرده و این امید وجود دارد که دانشگاه ما در این رشته نیز بزودی جایگاه بایسته و شایسته خود را در کشور بازیابد و محلی شود برای بحث های پربار بین همکاران و دانشجویان در باره مبانی علم. این موفقیت را به مدیران دانشگاه و همه همکاران تبریک می گویم.
با احترام و.ک
مضحک بودن مطالب این پیامک از اینجا ناشی می شود که نویسنده اش حتی شناختی ابتدایی از فلسفه علم ندارد و نمی داند که کتاب مورد بحث که به فلسفه هگل مربوط است، هیچگونه ربطی به فلسفه علم ندارد. در نتیجه این ادعا چیزی جز یک سفسطه فریبکارانه نیست.
علت این ستایش آقای و.ک را در جای دیگری باید جستجو کرد. او در دانشگاه شریف به عنوان اوپوزیسیون شهرت دارد. بنابراین تمام تلاش خود را نیز در این موضوع متمرکز کرده تا به تعداد همفکرانش، یعنی استادان ضد انقلاب، در دانشگاه بیفزاید. متاسفافه رییس سابق دانشگاه هم بیشترین تصمیمات خود را با مشاورت با او اتخاذ می کرد. و همین رییس آنقدر به این مشاور خود میدان داده بود تا او بتواند بی پروا به همه مقدسات اسلامی اهانت کند و دانشجویان را علیه آنها بشوراند.
این شخص روحانیون اصیل شیعه را که وارثان پیامبرند دروغگو و از بدترین نوع دروغگویان نامیده و در باره آنان چنین نوشته است: "... مثلا یک مغازه دار قیمت یک جنس را دو یا سه برابر آن چه که خریده است اعلام میکند نه هزار برابر آن، یا یک مهندس برای تبلیغ ساختمان خود میگوید که در مقابل زلزله ۷ ریشتری مقاوم است نه زلزله ۱۰۰ ریشتری. همه این اشخاص حدی از شعور را برای مخاطبان خود قائلند و دروغ گویی بیشتر از آن را بی احترامی به مخاطب تلقی میکنند، بخصوص که احساس میکنند مخاطب آنها نیز این را میفهمد. اما من تنها یک صنف را میشناسم که بعضی از اعضای آن هیچ حدی از دروغگویی را برای خود متصور نیستند و براحتی شعور مخاطبان خود را به بازی میگیرند و متاسفانه این صنف همان صنف روحانیون است."
ممکن است کسانی بگویند که منظور و.ک، همانا روحانی نمایانی است که در لباس دین، هم به دین ضربه می زنند و هم به جامعه. مثل همه آنهایی که هم اکنون هم با وقاحت تمام احکام دینی و یا سنت های پیامبران و ائمه معصومین را برای بهره بری هوی های نفسانی و توجیه کارهای نا شایست خود تحریف می کنند. اما حقیقت امر غیر از اینست. قراین دیگری هم از همداستانی این شخص با این گونه روحانی نمایان حکایت دارد.
در توضیح این مطلب باید اشاره کنم که همه مردم ایران در این حقیقت اتفاق نظر دارند که در قشر روحانیت، مثل همه اقشار مردم، هم خوب داریم و هم بد. امام خمینی آن روحانی کم نظیری که شاید در طول قرنها یکی مانند او پیدا شود بهتر از هر کس دیگری در باره آنان آسیب شناسی کرده بود. مثلا آنجا که فرموده بودند: « یک شخص روحانی می تواند یک ملت را نجات بدهد و یک شخص روحانی می تواند یک ملت را به تباهی بکشد! توجه داشته باشید که مبادا [شما روحانیون] از آن اشخاص بشوید که یک ملت را به تباهی بکشید... روحانی باید طوری باشد که مردم وقتی که او را دیدند، به یاد رسول خدا بیفتند.»(صحیفه امام،ج8،ص262)
بنابراین و.ک از دروغگو نامیدن روحانیان، گروه بد را در مد نظر ندارد چرا که خود او هم در خلق و خو، متعلق به همین طایفه است، بلکه منظور وی دقیقا روحانیان خوب بوده است -همانهایی که خار چشم اویند. مگر نه اینست که او در جای دیگری از روحانی نمایان خواسته بود تا با یاری رساندن به استادان وابسته، علیه نظام ولایت فقیه، بشورند و آن را سرنگون کنند؟! شما کدام روحانی با وجدان، شرافتمند و با تقوایی را سراغ دارید که علیه این نظام مقدس، که حاصل خون هزارن شهید و جانباز است دست به شورش بزند؟!
آری! و.ک روحانیانی را دروغ می خواند، که جز به رضای خدا و در راه حقیقت گام بر نمی دارند و برای اعتلای اسلام راستین و برافراشتن پرچم عدالت و آزادی از همه هستی خود می گذارند.
این شخص در جای دیگری باز اینگونه می نویسد: «در حالیکه وجود حتی یک زن در کابینه کشور اسلامی ما تحمل نمیشود، در حالیکه زنان ما به فتوای مراجع عظام از خیلی از حقوق پیش پا افتاده زندگی انسانی محروم هستند، ما ادعا میکنیم که به زن کرامت بخشیده ایم».
این ادعای دروغ در حالی است که در دولت دهم، ما یک وزیر بهداشت زن با کفایتی به نام خانم دکتر مرضیه وحید دستجردی، داشتیم. افزون بر اینکه بر خلاف پندار این شخص مغرض، نه تنها زنان ایرانی اکنون از حقوق حقه خود برخور دارند، بلکه مشارکت همه جانبه آنها در عرصه های علمی، سیاسی و اجتماعی تحسین دوست و دشمن را در جهان بر انگیخته است.
اما و.ک از حقوق از دست رفته زنان ایرانی در حقیقت همان آزادی بی قید و بندی به نام «فمینیسم» است که نظام های طاغوتی در جهان بر این موجود شریف، تحمیل کرده اند تا او را به اسارتی بد تر از اسارت زمان جاهلیت در آورند. مشابه همان کاری که رژیم پهلوی در قبل از انقلاب کرد. آیا به راستی زن ایرانی در پیش از انقلاب خوشبخت و از همه حقوقش برخوردار بود؟ خانم پوران صارمی نویسنده، فیلمساز و از چهره های معروف و صاحب نظر در دوره حکومت پهلوی، در مصاحبه ای در روزنامه کیهان شماره 10065 سال 2535 شاهنشاهی (1977 میلادی ) ص 17 اینگونه وضعیت زن ایرانی را در آن زمان، ترسیم می کند: « ... می دانید این موضوع درست به گونه طنزی تلخ است. درست مانند لبخندی می ماند که پشت سیاهی ها و تباهی ها پنهان شده است و هنوز جایگاهی برای خود نیافته است. زنهای ما به آدمهایی سرگردانی میمانند که بار حقارتهای گذشته را به دوش می کشند و حالتی انتقام جویانه به خود گرفته اند. به خاطر دلبستگی هایشان به ظواهر گرفتار ضعف هایی شده اند که آنها را به صورت کاریکاتور در آورده است. به نظر من زن امروز ما تصویر تلخ انسانی است که دارد مسخ می شود».
حتی فروغ فرخزاد شاعره معروف زمان پهلوی که خود قربانی این «فمینسیم» عنان گسیخته آن زمان بود، اینگونه از وضعیت رقت بار زنان دوره پهلوی پرده بر میدارد :
به او جز از هوس چیزی نگفتند دراو جز جلوه ظاهر ندیدند
به هر جا رفت در گوشش سرودند که زن را بهر عشرت آفریدند
بحث بیشتر در این زمینه از حوصله این مصاحبه خارج است. امید وارم در آینده یکی از خانم های نخبه ایرانی در جمهوری اسلامی، پاسخ مقتضی به اتهامات این دشمن قسم خورده نظام دهد.
اما دشمنی آقای و.ک چیزی نیست که با گفتگو و یا مشاهده دستاورد های انقلاب برطرف گردد. این دشمنی ریشه در سرشت او دارد. قرآن کریم چقدر خوب در باره چنین افرادی فرموده است
صمٌّ بُکْمٌ عُمْیٌ فَهُمْ لَا یَعْقِلُونَ (سوره بقره آیه 171-172)
[آرى،] کرند، لالند، کورند. [و] درنمىیابند.
این عناد در وجود آقای و.ک آنقدر ریشه دوانیده، که چشمانش را حتی بر حقایق مسلم بسته است، تا آنهمه دستاوردهای علمی و صنعتی دانشمندان ایرانی را در بعد از انقلاب انکار کند و با لحن تمسخر آمیزی بگوبد : « انگشتم را همین طور شانسی روی جایی از نقشه کره زمین لغزاندم، روی یکی از هزاران نقطه سبز، به گمانم جایی روی کره جنوبی را لمس کردم و بلافاصله صدای رادیو بلند شد که موزیک پخش میکرد و آواز میخواند و مجریها حرف میزدند. به یاد دوران کودکی ام افتادم. رادیوی بزرگ لامپی ای داشتیم با جعبه بزرگ چوبی که شاید وزنش بیشتر از ده کیلو بود، از آنها که چهار پنج تا پیچ رویشان بود و میبایستی پیچها را میچرخاندی تا فقط رادیوی ایران را بگیری و دزدانه به گلهای رنگارنگ یا برنامه رنگارنگ گوش کنی و مواظب باشی که وقتی پدر نزدیک ظهر به خانه میرسد و در میزند زود خاموش اش کنی چرا که گوش کردن به موسیقی رادیو به فتوای مراجع عظام حرام بود. و شاید هم داشتن خود رادیو هم حرام بود. از آن موقع تا الان فقه ما ظاهرا پویا شده و پیشرفت کرده و راه را بر پیشرفتهای علمی باز کرده است فقط عیب اش این است که یکی با سرعت نور حرکت میکند و دیگری لنگ لنگان و افتان و خیزان... «
آیا وجود چنین استاد دین ستیز و ضد انقلابی در دانشگاه شریف، یک نوع دهن کجی به نظام نیست؟! بنابر این عداوت و.ک با نظام جمهوری اسلامی ایران را باید عامل اصلی مدح و ثنایش از آ.ا شمرد. خوب گفته اند :
کبوتر با کبوتر باز با باز کند همجنس با همجنس پرواز
آقای دکتر ممنون از اینکه وقتتان را در اختیار ما گذاشتید و موضوعات مهمی را در رابطه با تهاجمات فرهنگی در دانشگاه صنعتی شریف مطرح کردید. اگر در پایان مطلبی برای گفتن دارید بفرمایید.
ـ همانگونه که همه ما دیدیم در در دولت یازدهم و دوازدهم، رییس سابق دانشگاه و معاونینش بدون ترس و واهمه به هر گونه ظلم و دسیسه ای برای پیشبرد اهدافشان متوسل می شدند، بدون اینکه مورد مواخذه قرار گیرند. بنا بر این از دولت مردمی جناب آقای دکتر رییسی که خوشبختانه قانونمند است و در این مدت اندک از زمامداری اش خدمات شایان توجهی به مردم کرده، تقا ضا دارم که همچنانکه در آغاز تشکیل دولتش وعده داده بود که همه روسا و کار گزاران قانون شکن و ستمگر دولت های پیشین را به قوه قضایی معرفی می کند، اکنون به وعده اش وفا نماید.